"
next
مطالعه کتاب بانک جامع خاطرات امام خمينی
فهرست کتاب
مشخصات کتاب


مورد علاقه:
0

دانلود کتاب


مشاهده صفحه کامل دانلود

بانک جامع خاطرات امام خمینی (ره)

مشخصات کتاب

سرشناسه:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان،1390 عنوان و نام پدیدآور:بانک جامع خاطرات امام خمینی (ره)/ امام خمینی (ره) . مشخصات نشر دیجیتالی:اصفهان:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان 1390. مشخصات ظاهری:نرم افزار تلفن همراه و رایانه

موضوع: خاطرات

حالات معنوی و روحانی

اگر برای من کردند چیزی ندارم بدهم

اگر برای من کردند چیزی ندارم بدهم

بعد از آزادی امام از قیطریه ، عده ای از بازاریهای تهران ، ناهاری ترتیب داده بودند و امام هم در همان جلسه

سر سفره نشسته بودند. یکی از بازاریها به امام گفت:(( بازاریها برای خاطر شما چه کردند و چه کردند ...)) امام

به او فرمودند:(( بیخود کردند!)) همه تعجب کردند که این چه حرفی است! بعد امام فرمودند:(( اگر برای خدا

کردند ، که خدا اجرشان بدهد. باید بکنند. اگر برای من کردند ، من چیزی ندارم بدهم)).*

* به نقل از: حجهالاسلام والمسلمین محمدرضا ناصری- پابه پای آفتاب- جلد 4 - صفحه 260

به هرکس نزدیک تر بود کمتر توجه می کردند

به هرکس نزدیک تر بود کمتر توجه می کردند

روش امام با دیگران تفاوت داشت. روش دیگران این بود که هرچه کسی به آنها نزدیکتر بود ، به او بیشتر

توجه می کردند. اما امام به هرکس که به ایشان نزدیکتر بود ، کمتر توجه می کردند. حتی اگر در مجلس طلبه

ای عادی می آمد ، امام برایش احترام بیشتری قایل می شدند ، اما اگر مثلاً فرزندشان می آمد یا یکی از ما

می آمدیم که خیلی به ایشان نزدیک بودیم ، طوری نمی کردند که ما احساس کنیم به ایشان نزدیکیم و در

ما توقع ایجاد شود. ایشان سعی می کردند در ما روحیه اخلاص ایجاد شود.*

--------------------------------------------------------------------------------

* به نقل از: حجه الاسلام والمسلمین محمدرضا ناصری - پا به پای آفتاب جلد 4 صفحه 264 و 265

توسط دیگری پول فرستاد

توسط دیگری پول فرستاد

سالها پیش از انقلاب یکی از علمای بزرگ پس از ارتحال پدرش زندگی سختی را گذراند . امام به واسطه

شخص ثالثی مبلغ هزار تومان برای ایشان فرستاد تا او نفهمد که امام این پول را برایش فرستاده است.*

--------------------------------------------------------------------------------

. * به نقل از: حجه الاسلام والمسلمین فحام- نور علم- دوره 3 - شماره 7

حالا بیایم مشرک بشوم؟

حالا بیایم مشرک بشوم؟

در نجف بعضی از آقایان و مردم به امام گله می کردند که چرا با بعضی از دوستانتان زیاد گرم نمی گیرید؟

مثلاً می گفتند دو آیت الله به هم می رسند ، به هم تعظیم می کنند و با همدیگر گرم می گیرند . امام می

فرمودند:(( من در طی مدت چهل سال زحمت کشیدم تا موحد شدم حالا تازه بیایم و مشرک بشوم و سجده

کنم برای شما و آقایان؟!))*

--------------------------------------------------------------------------------

* به نقل از: حجه الاسلام والمسلمین فرقانی.

حتی یک عکس ندادند

حتی یک عکس ندادند

مرحوم شیخ نصرالله خلخالی یکی از عکسهای امام را از نجف به لبنان فرستاده بود که در دو قطع کوچک و

بزرگ چاپ شد امام پس از اینکه از حرم به طرف منزل تشریف آوردند ، به اندرونی رفتند . آقای خلخالی

عکسها را به بیرونی آوردند. آخر شب ، امام از طبقه بالا ی منزل که به اندرونی متصل بود صدا زدند

که(( عکسها را بیاور.)) گفتم:(( چشم.)) چون عکسها جالب بود به دلم خطور کرد یکی را برای خودم بردارم تا

این معنی به دلم خطور کرد آقا صدا زدند:(( یکی اش را هم نگه ندار!)) بعد هرچه دوستان اصرار و التماس می

کردند و من به امام بازگو می کردم ، عکسها را ندادند. فرمودند:(( خودم مردم را از دنیا نهی می کنم و این

دنیاست)).*

--------------------------------------------------------------------------------

. * به نقل از: حجه الاسلام والمسلمین قرهی- سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی- جلد 1

در فکر جمع مرید نبودند

در فکر جمع مرید نبودند

امام در فکر جمع کردن مرید نبودند و بسیاری از شاگردان خود را نمی شناخت و بلکه در صدد شناسایی

آنها هم بر نمی آمد.*

--------------------------------------------------------------------------------

. * به نقل از: حجهالاسلام والمسلمین جلال الدین آشتیانی- کیهان اندیشه- شماره 24

راضی نبودند رساله رایگان توزیع شود

راضی نبودند رساله رایگان توزیع شود

در طول انقلاب آنجا که کار جنبه شخصی پیدا می کرد ، امام استقبال نمی کردند. برای چاپ (( حاشیه عروه

)) ایشان ، ناشر خواست تا طبق معمول- گویا- پانصد جلد پیش خرید کنند تا کتاب را چاپ نماید . ایشان

نپذیرفتند و ناشر هم چاپ نکرد. و بعدها هم که عده ای مایل بودند رساله های علمیه امام را به طور رایگان

در اختیار مردم بگذارند( که قهراً جنبه تبلیغی پیدا می کرد) ایشان حاضر نبودند.*

--------------------------------------------------------------------------------

. * به نقل از: آیت الله احمد جنتی- سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی- جلد 3

مسجد متروکه ای انتخاب کردند

مسجد متروکه ای انتخاب کردند

به هنگام ورود امام به نجف همه علما و طلاب به دیدار ایشان می آمدند. مدتی هم امام مشغول بازدید از آنها

بودند. بعد از یکی دو ماه تقاضاهای مکرری از ایشان جهت تدریس به عمل آمد و پیشنهاد شد که در مدرسه

آیت الله بروجردی نماز بخوانند و درس داشته باشند. امام پس از بررسی کامل ، مسجد مرحوم شیخ انصاری را

که مسجد متروکه ای شده بود انتخاب و در آن به تدریس مشغول شدند.*

--------------------------------------------------------------------------------

* به نقل از: حجه الاسلام والمسلمین محتشمی- ندا- شماره اول.

من اینجا هستم داد نزن

من اینجا هستم داد نزن

امام در نجف یا کاظمین به حرم که مشرف می شدند مثل بعضی ها همه دعاها را در حرم نمی خواندند که

مردم ببینند. شبهای جمعه که به حرم می رفتیم امام به خانه برمی گشتند و دعای کمیل را در خانه می

خواندند یا از مسجد که می آمدند تنهایی به اطاق خودشان می رفتند و در را هم از داخل می بستند و چراغ

هم ربع ساعت خاموش بود و عبادات مخصوصی داشتند. یک دفعه که با آقا از مسجد برگشته بودم دیدم آقا

نیست. در اطاق بالا هم جوری قفل آویزان شده بود که خیال کردم در قفل است . فکر کردم امام از منزل

خارج شده اند. به خدمتکار منزل گفتم:(( تازه با آقا از مسجد آمده ایم آقا کجاست؟ )) گفت :(( از پله رفتند

بالا)) گفتم:(( نیست ، چراغ خاموش است و در هم قفل است)) آیت الله تبریزی هم آمده بود که با امام ملاقات

کند. باز دیدم که

1 تا 102